وقتی من دو ماهه شدم
بزرگ شدم دیگه... امروز من دو ماهه شدم بابایی این چن مدتی که شیفت کاریش بود و از ما دوربود از پشت تلفن آغوآغو کردن منو گوش میکلد (میکرد) بعدش به مامانی گفته که صدای پسلم ملدونه (مردونه) شده ! فلدا (فردا) هم که بابا از جزیله (جزیره) بر میگلده من و مامان ومادر بزلگ میریم دنبالش اما قراره قبلش من لو (رو) ببلن (ببرن) مرکز بهداشت بلای (برای) واکسن،من که از آمپول نمیتلسم (ترس) فقط یه ذله (ذره) پاهام دلد (درد) میگیله بابای تا روزه دیگه... ...
نویسنده :
بردیا
21:17